نظرسنجی |
تا چه حد با کنگره شهدای شهرستان نجف آباد آشنا هستید؟ ؟ |
آمار سایت |
تعداد شهدای ثبت شده : 2485
تعداد اخبار ثبت شده : 45
تعداد افراد آنلاین : 11
کل بازدیدها : 4401167
بازدید های امروز : 486
بازدید های دیروز : 2295
|
|
|
|
|
سال1361، رقابیه، قبل از عملیات والفجر مقدماتی
از چپ: سردار شهید حاججعفر یزدانی، زندهیاد حاجعلی منتظری، دکتر محمدعلی ابوترابی و مصطفی نمازی |
آیه الکرسی
در عملیات والفجر8 رانندۀ حاججعفر[1] بودم. روز دوم عملیات بود، سوار تویوتا شدیم. تعدادی رزمنده هم عقب تویوتا نشستند. یکی از پیرمردهایی که علاقۀ شدیدی به حاججعفر داشت به نام حاجغلامعلی انگوری، کنار ایشان نشسته بود. حاججعفر آیةالکرسی میخواند، به من گفت که موسوی تو هم بخوان، گفتم که من سواد ندارم. گفت با من بخوان تا از خطرات دشمن در امان باشی. من بهدنبال حاجی خواندم. در پایان گفت امروز که این آیه را خواندی تو در امان هستی مگر اینکه اَجل شما رسیده باشد، آن وقت اگر تمام قرآن را هم بخوانی، جانت گرفته میشود. آن روز قرار بود مقداری مهمات بار کنیم. ناگهان یک هواپیمای عراقی آمد و کنارمان یک راکت رها کرد. سربازهای عقب تویوتا زخمی شدند و حاججعفر هم به شدت مجروح شد. آنها را به اورژانس بردیم و لحظهای بعد حاججعفر به شهادت رسید. [2]
[1] سردار شهید حاججعفر یزدانی، فرماندۀ گردان استحکامات لشکر8 نجفاشرف
فرزند: حسین/ متولد: 3تیرماه 1307 نجفآباد
شهادت: 28اسفندماه1364/ عملیات والفجر8، منطقۀ عملیاتی فاو
محل خاکسپاری: جنتالشهدای نجفآباد/ قطعۀ1، ردیف8
[2] خاطرۀ حسین موسوی، همرزم شهید
برای یک هدف
شهريور ماه سال1363 بعداز عمليات خيبر بود، با توجه به پيروزی رزمندگان اسلام و تهديد جادۀ بصره - العماره، دشمن در موضع ضعف قرار گرفته بود، لذا استکبار جهانی به فکر چاره افتاد و تهديدات خودش را از خليج فارس شروع کرد. قرار شد سپاه در آن منطقه حضور پيدا کند و آمادگی دفاع از جزاير ایرانی خلیج فارس را داشته باشد. همزمان به فرماندهان توپخانۀ سپاه دستور داده شد که جزاير و وضعيت منطقه را شناسايی کنند. مسئولان توپخانه و ديدهبانی لشکرها و گروههای توپخانه به اتفاق سرداران شهيد حسن شفيعزاده (فرمانده توپخانه سپاه) و حاج مصطفی تقیجراح با هواپيمای130 C از اهواز به بندرعباس و از آنجا با لنج به جزاير رفتيم. اولين جزيره، لارک بود. آن زمان در اطراف اين جزيرۀ کوچک که سکنۀ زيادی نداشت، نيروهای جهاد سازندگی مشغول احداث جاده بودند. ما چون وسيلۀ نقليهای در اختيار نداشتيم، بهوسيلۀ کمپرسی جهاد، اطراف جزيره را گشت زديم و کار ِشناسايی منطقه را انجام داديم. جوّ بسيار دوستانه، صميمی و خوبی بود، فرقی نمیکرد که فرماندۀ توپخانه باشی يا مسئول ديدهبانی يک تيپ و يا يک نيروی عادی، همه در کنار هم برای يک هدفِ واحد تلاش میکردند.[1]
[1] خاطرۀ حمیدرضا زمانیان
افراد داخل عکس: از راست ردیف بالا ایستاده، نفر اول سردار شهید حاج مصطفی تقیجراح، نفر سوم سردار شهید حسن شفیعزاده. رديف وسط، از چپ، نفر دوم سرهنگ پاسدار دکتر محسن حاجی بابايی. رديف پايين، از راست، نفر دوم سردار محمود چهارباغی، نفر چهارم سرهنگ پاسدار حميدرضا زمانيان (راوی این خاطره)، نفر پنجم سرتيپ رضا صادقی، نفر ششم سرهنگ پاسدار مسعود يوسفی.
|