درباره ما | ارتباط با ما | نقشه سایت        
 
  1. بیانیه در قبال هتک حرمت به شهدای مدافع حرم [۱۴۰۱/۰۵/۲۳ ساعت ۱۲]
  2. اینستاگرام کنگره سرداران و 2500شهید نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۱۰]
  3. کانال ایتا کنگره سرداران و 2500شهید نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۱۰]
  4. کانال تلگرام کنگره سرداران و 2500شهید نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۰۹]
  5. ارتباط با واتساپ کنگره سرداران و 2500شهید شهرستان نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۰۹]
 
آخرین اخبار
 



نظرسنجی
تا چه حد با کنگره شهدای شهرستان نجف آباد آشنا هستید؟ ؟
1 : بسیار زیاد (1468 رای)
26 % 
2 : زیاد (932 رای)
16 % 
3 : متوسط (962 رای)
17 % 
4 : کم (867 رای)
15 % 
5 : بسیار کم (1504 رای)
26 % 

معرفی سایت به دوستان

پیوندها
 
سایت مقام معظم رهبری

آمار سایت
تعداد شهدای ثبت شده : 2485
تعداد اخبار ثبت شده : 45
تعداد افراد آنلاین : 7
کل بازدیدها : 4152283
بازدید های امروز : 157
بازدید های دیروز : 1389

بالی برای پرواز

بالي براي پرواز

زندگی سردار شهید رحمت الله کاشانی به روایت همسرش فرشته عابدینی

نوشته ليلا كريميان

چاپ اول 1391

قطع پالتويي 72 صفحه

ناشر: ستارگان درخشان اصفهان

 

نمایی از زندگی

در اولین روز از مرداد ماه 1338 رحمت‌الله در روستای جلال‌آباد به دنیا آمد. عقیده داشتند که چون او را در حرم امام حسین(ع) از خدا طلب کردند، روزی مثل مولای‌شان با شهادت در جوار حق آرام می‌گیرد.

شبانه درس می‌خواند و روزها با پدرش در روستاهای اطراف برای خانواده‌های روستایی دارِ قالی بر پا می‌کرد. با اتمام دورۀ هنرستان، عضو سپاه پاسداران شد و ادامۀ فعالیت‌های خود را در سپاه و در سِمت مسئول بهداری و امور مجروحان ادامه داد. 22 بهمن 1364 حین عملیات والفجر8 در منطقۀ فاو، وقتی که ماسک خود را به یکی از رزمندگان داد تا از خطر صدمات گاز شیمیایی خردل در امان بماند، خود شیمیایی شد. و پانزده سال بار مشکلات ناشی از تنفس گازهای شیمیایی را بر دوش کشید. 9 بهمن 1379 بود که این رزمندۀ ایثارگر، پس از تحمل سختی‌های فراوان در بیمارستان ساسان تهران به جمع شهدا پیوست.

 

از پنجره‌ای کتاب

«ميگفت همه چیز از آن ساختمان مخروبه شروع شد. از آن گلولهی بزرگ که خورد روی سر ساختمان و منفجر شد. از آن مایع سفید که بوی بادام تلخ ميداد. ميگفت لحظات عجیب و غریبی را ميگذراندم. انگار دنیا در مقابل چشمانم تیره و تار شده بود؛ مثل شب اوّل ماه. تاولهای آبی و درشت مثل علفهای هرز جابهجا روی پوستم قد کشیده بودند. چشمهایم قرمز شده بود و ميسوخت...»    ص43

 

نمای معرف

كتاب «بالي براي پرواز» خانم فرشته عابديني، روايتي از خاطرات ساده و گاه پيچيده زندگياش با سردار شهيد رحمتالله كاشاني است. بيان سختيهاي دوران جنگ تحميلي و همدلي تحمل مشكلات و عوارض ناشي از گازهاي شيميايي بر روي همسرش و سپس شهادت وي، خواننده را با لحظههايي از صبوريهاي اين زندگي به پيش ميبرد. 



© در جهت ترویج فرهنگ دفاع مقدس و شهادت هر گونه کپی برداری از محتوای سایت (با ذکر منبع) بلامانع است . طراحی و برنامه نویسی توسط طراحی و توسعه وب سایت صبا